خسته ام ... غمگینم ...

ساخت وبلاگ

خسته ام ، دلتنگم ، غمگینم ... گاهی خیلی دل آدم میگیره ... کاری هم نمیشه کرد . از غم و درد دیگران خیلی ناراحت میشم . ولی کاری هم از دستم برنمیاد . این زندگی لعنتی هر کسی رو یه جور زندانی کرده ... همه تخته بند این تن و شرایط زندگی شون هستند ... گاهی انگار هیچی رو نمیشه تغییر داد .

فرصت زندگی خیلی کمه ... کاش آدما می تونستند جبران کنند چیزایی رو که از دست دادند ... کاش می شد مسیر زندگی شون رو تغییر بدن ... کاش می شد برگشت به 20 سال قبل ... کاش می شد زندگی بعضی ها رو از 20 سال قبل شروع کرد ... کاش می شد برگشت به سال 77 ... و مسیر زندگی خیلی ها رو تغییر داد ... 

شدیدا معتقدم خدا هر آدمی رو با یه غم و درد و رنجی امتحان می کنه ... هیچ آدمی نیست که غم و درد و رنج نداشته باشه ... از بعضیا خیلی مشخصه ، از بعضیا پنهانه و همه متوجه نمیشن ...

هرچی آدم سنش بالاتر میره ، غم و درد و رنجهاش بیشتر میشه ... سنین کودکی بهترین روزهای سبکباری و بی خیالیه ... بزرگترین غمهامون درباره ی بازیها و دوستامون هست ... 

ننوشتن !...
ما را در سایت ننوشتن ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6raha96a بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 ساعت: 9:33